فاطمه این رو به خاطر تو نوشتم.
داستان:ماجراهای جودی آبوت و بابا لنگ دراز را همه ما به یاد داریم و کارتون دیدنی که چندین بار از شبکه های ایرانی پخش شد و بینندگان زیادی را جذب خود نمود. کارتون بابا لنگ دراز که ساخته شده توسط یک کمپانی ژاپنی است در بین کشورهای آسیایی و اروپایی از محبوبیت خاصی برخوردار می باشد. ماجرای دختری باهوش و سرزنده به نام جودی که در یک پرورشگاه نگهداری میشود در اوایل مجموعه سختگیری خانم مدیر که زنی جدی می باشد را به تصویر می کشد. در ادامه جودی آبوت به کمک حامی خود وارد مدرسه خصوصی می شود که جودی از حامی فقط نامی بیشتر نمی داند ( آقای جان اسمیت ) آقای جان اسمیت شخصیتی پنهان در دستان دارد و جودی فقط سایه ای از آقای جان اسمیت را در زهن خود دارد سایه ای بر روی دیوار با پاهای دراز که او را بابا لنگ دراز می خواند. جودی آبوت با کمک های آقای جان اسمیت به دانشگاه وارد می شود در دانشگاه به سختی درس می خواند تا فاصله ی فرهنگی خود را با همکلاسیانش کم کند. کارتون بابا لنگ دراز از جاودانه ترین کارتون های قدیمی می باشد ، کارتونی با داستانی قدرتمند و شیوا که فقر و سختی کودکان یتیم را به تصویر می کشد.
جودی ابوت: دختر شاد و هوشمند که پدر و مادر فوت کرد زمانی که او هنوز نوزاد بودو جان او را شهر نیویورک پیدامیکند و او را به کسب یک بورس تحصیلی از او برای حضور در دبیرستان یادبود لینکلن است. او نمیداند که جان اسمیت است، و او را «بابا لنگدراز» مینامد. با این حال، او به نظر او تنها خانواده او است، و میشود که به او متصل است. او بسیار سخن میگوید و دوست دارد داستان گفتن است. در این انیمیشن، حضور جودی به نظر میرسد شبیه به مانند پیپی جوراببلنده، با داشتن موی قرمز و نوارهای چسبیده.
سالی مک براید: دختر خجالتی اما شیرین که یکی از هم اتاقیهای جودی در دبیرستان یادبود لینکلن است.
جولیا پندلتون: دانشجوی ثروتمند و مغرور، او بسیار بلند و زیبا و یکی از هم اتاقیهای جودی در دبیرستان یادبود لینکلن است.
جوانا اسلون: مدیر خوابگاه که جودی در سالن فرگوسن (Fergussen)، که تمایل به قرار دادن یک ماسک از ظلم و ستم و خشم برای پنهان کردن آنچه که او واقعاً احساس میکند و وجود دارد. او بدش میآید که او را «خانم» خطاب کنند، چرا که هنوز مجرد است. با این حال به نظر میرسد که میخواهد ازدواج کند.
مری: از کارکنان پرورشگاه سنت جورج است. او یک زن قوی با شوخ طبعی و با قدرت است، و توسط کودکان ستایش میشود.
جیمی مک براید: برادر بزرگ سالی بود، او بسیار محبوب در تیم فوتبال دانشگاه پرینستون است. جولیا عاشق او میشود و در انتها با هم ازدواج میکنند.
لئونورا فنتون: هم اتاقی جدید جودی بود. او ۱ سال جوانتر تر از جودیبود. او پس از یک مرخصی از مدرسه به دلیل بیماری در قفسه سینه به مدت یک سال به کلاس جودی بازگشت. او در شعر و ورزش خوب بود، او یک بازیکن معروف بسکتبال بود. جودی او را دوست نداشتند چرا رمانی که جودی نوشته بود را مورد انتقاد قرار داد.
کاترین: مدیر پرورشگاه جان گریر بود، کودکان در یتیم خانه از اون متنفر بودند چرا که او بیش از حد سختگیر به نظم و انضباط بود. با این حال، بچهها در واقعیت او را دوست داشتند.
عکس ها
خوب حالا چی میشد آخرش بنویسی تقدیم به مولی؟؟؟؟؟؟؟؟

باشه
تنهایی را بلندترین شاخه درخت بهتر میفهمد ،
انگار هرچه بزرگتر میشویم تنهاتریم ...
به راستی خدا از تنهایی بزرگ است یا از بزرگی تنهاست !
سلام
من اگه 200بارم بابا لنگ دراز و نگاه کنم خسته نمیشم همیشه واسم تازگی داره
ممنون بابت عکس ها
خواهش می کنم