دنیایی از کارتون

دنیایی از کارتون

جایی برای طرفداران کارتونی
دنیایی از کارتون

دنیایی از کارتون

جایی برای طرفداران کارتونی

عکس پونی کوچولو من

عکس آوردم از شخصیت های پونی کوچولو من


این که توآیلایت اسپارکل(ترنم سحر) خوکشله

http://th05.deviantart.net/fs70/PRE/i/2014/060/2/b/neo_princess_twilight_sparkle_by_luuandherdraws-d78imfd.png








http://fc09.deviantart.net/fs70/f/2014/165/a/0/my_little_pony_twilight_sparkle_by_amyintrouble101-d7mbcjs.png


http://www.upsara.com/images/uidw_twilight_sparkle_equestria_girl_2_rainbow_rocks_by_negasun_d.png


http://s5.picofile.com/file/8142134592/twilight_sparkle_equestria_girls_rainbow_rocks_by_vaniaeditors_d7onsep.png

http://8pic.ir/images/yomyv5vdkxsuvd8escah.png


http://8pic.ir/images/6jafdx0ch8vmcuj81bh0.png



اینم که رینبودش(رنگین کمان سرعتی) استاد سرعت


[تصویر:  _no_wings__no_problem__rainbow_dash_vect...5tb6z9.png]

[تصویر:  11607039234%20-%20artist-Stinkehund%20cl...w_dash.png]

[تصویر:  a_dash_of_regret_by_midnight__blitz-d5oad1z.png]

[تصویر:  bouncing_dash_by_sakatagintoki117-d7edj10.png]


[تصویر:  my_little_pony__fim___rainbow_dash_6_by_...5z68qq.png]

[تصویر:  post-26550-0-23599700-1404972828.png]

http://8pic.ir/images/kt8vt40d98opy1bipzo6.png

[تصویر:  post-26550-0-66384900-1405395648.png]


http://trikky.ru/greatponies/files/2013/11/Rainbow-Dash1.png

[تصویر:  v2_rainbow_rocks_rainbow_dash_vector_by_...7vqexo.png]


اینم از پینکی پای(کیک صورتی)

http://s5.picofile.com/file/8167052884/c8hi_pinkie_pie_on_the_couch_by_kiattakatt_d6kml7e.png

http://www.wisgoon.com/media/pin/images/o/2014/9/6/14/1409996144571441.png


http://static1.wikia.nocookie.net/__cb20130504150031/mylittlebrony/images/3/30/Pinkie-Pie-my-little-pony-friendship-is-magic-29317590-776-1030.png




http://8pic.ir/images/yb6huqr8ej5izwn2x55k.png





اینم از فلاترشای(خجالتی)

http://8pic.ir/images/m9jq5jltv5sjr2tg4gsv.png

http://th08.deviantart.net/fs70/PRE/i/2013/020/6/a/flying_fluttershy_by_mrfremen-d5s2x6c.png

http://fc02.deviantart.net/fs71/i/2012/084/2/b/mother_nature_by_jennieoo-d4tvfwn.png

http://img1.wikia.nocookie.net/__cb20110915190051/mlp/images/9/9a/Canterlot_Castle_Fluttershy_3.png

http://th08.deviantart.net/fs70/PRE/i/2013/006/e/b/fluttershy___the_mane_dress_project_by_kibbiethegreat-d5qoa4w.png



http://imageserver.ir/15893/9.png

http://images.persianblog.ir/889659_3a4FlxmZ.jpg

http://lunachan.net/chat/src/137695374544.png

اینم رریتی(کمیاب)خوش تیپ

http://s6.picofile.com/file/8183065018/rarity_worried_by_otfor2_d54b97x.png



http://s6.uplod.ir/i/00503/ck5kb6f1khgw.png


http://th01.deviantart.net/fs71/PRE/i/2012/324/9/b/rarity___snobbish_by_ocarina0ftimelord-d5lcja2.png

http://th07.deviantart.net/fs71/PRE/f/2011/224/0/6/rarity_in_a_bathrobe_vector_by_kooner01-d46b147.png

http://th09.deviantart.net/fs70/PRE/i/2013/333/8/0/rarity___house_coat_by_bobsicle0-d6w5xc4.png

http://8pic.ir/images/jngj8c0adrxux4tii8cs.png

http://s5.picofile.com/file/8142131068/v2_rainbow_rocks_rarity_vector_by_icantunloveyou_d7wnlfy.png

http://8pic.ir/images/gvlrof592x0zdois3zoe.png

http://8pic.ir/images/7585yuzdcria2nikyzhk.png


حالا اپل جک

http://8pic.ir/images/2vtohme95xepp48zkr4u.png

http://images4.wikia.nocookie.net/__cb20130719041148/the-brony-fandom/images/9/9f/Apple_jack_vector_by_ancientkale-d46ysxh.png

http://8pic.ir/images/lndqrrq4cxj3srk89f59.png

http://img2.wikia.nocookie.net/__cb20140201104942/mlp/images/9/96/FANMADE_Applejack_laying_down_vector.png

http://www.animaatjes.nl/plaatjes/m/my_little_pony/animaatjes-my_little_pony-04871.png

http://8pic.ir/images/bz6nsd1v4khgnygk7zqv.jpg


http://8pic.ir/images/gctzk7m32srax5fohp6i.png


http://th05.deviantart.net/fs71/PRE/i/2014/124/7/a/hula_applejack_by_mohawgo-d7h6be0.png



حالا کلی ها

http://s4.picofile.com/file/8178633018/%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A8_%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86_%DA%86%D8%A7%D8%A8%DA%A9_%D8%B3%D9%88%D8%A7%D8%B1.PNG


http://hw9.asset.aparat.com/avt/1930344-9993-b.jpg


http://8pic.ir/images/qpn6ss9pfgs28mwukyw4.gif


http://upload7.ir/imgs/2014-08/76083772628563491498.png

خب طرفدارا پونی کوچولو نظر می خوام.


عکس

تصاویر جدید زیباسازی وبلاگ , سایت پیچک » بخش تصاویر زیباسازی » سری دوم www.pichak.net کلیک کنید


ازش خیلی خوشم اومد گفتم بزارم.

سیندرلا

سیندرلا (Cinderella) از جمله پُر آوازه ترین و خاطره انگیزترین نام ها در عرصه جهانی محسوب می شود که در طول تاریخ پسا جنگ جهانی دوم به اوج شهرت خود رسید و با در نوردیدن مرزها حتی در کشوری همچون ایران اسلامی نیز به عنوان واژه‌ای کاملا آشنا در بطن جامعه رسوخ و جزئی از پس زمینه ی ذهنی جامعه گردید؛ به گونه ای که گویی سال‌های سال سیندرلا در کنار مردم و بلاخص دختران این سرزمین زیسته است.

سیندرلا اگر چه در میان مردم جهان مکررا تکرار شده اما بدون شک کمتر کسی را می‌توان پیدا کرد که از معنای این کلمه آگاه باشد؛ پس باید دانست که این عنوان اصالتا به کسی اطلاق می‌شود که پس از دورانی نا آرامی و دور افتادگی از عدالت، به کامیابی و شهرت می‌رسد و به همین جهت خط اصلی داستان سیندرلا در تطابق معنوی با این واژه، حکایت گر  روایتی قدیمی و کهن بوده که سال‌های سال در گوشه کنار جهان بیان شده است؛ حکایتی از مظلومیت و مظلوم واقع شدن انسانی که البته فرجامی نکو داشته و به حق خود رسیده و همه چیز به خوبی و کامیابی تمام می‌شود و از این جهت سیندرلا به عنوان دختری مظلوم و رنج کشیده همواره ی تاریخ احساسات و عواطف عموم فرهنگ ها در سراسر جهان را تحریک نموده و سرانجام با رسیدن به خوشبختی، آرامش را به قلوب خوانندگان و بینندگان خود باز می‌گرداند.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

اما نخستین بار در سال ۱۹۵۰ میلادی روایت جذاب و قدیمی سیندرلا با ظرافت های تعلیقی ویژه و مختص خود، توسط کمپانی والت دیزنی (Walt Disney Company) در قاب جادو به تصویر کشیده شد و از همان سال همواره در زمره ی  آثار بدون تاریخ انقضا و برتر انیمیشنی جهان قرار گرفت و همچنان انیمیشن سیندرلا با بیش از نیم قرن، توانسته اذهان و قلوب جهانیان را از آن خود ساخته و به عنوان مهمترین اثر داستانی  شاهزاده ای، جهانیان را مجذوب خود کرده است و اکنون رجعت فرهنگی غرب به داشته های خود موجب شده در اوج فقر تمدنی ایشان موجب شد تا بار دیگر سیندرلا طرحی نو یافته و تولیدکنندگان فرهنگی جامعه ی غرب بار دیگر با برگشت به داستان این انیمیشن قدیمی، به ساخت فیلم سیندرلا مبادرت نمایند؛ فیلمی که در سال ۲۰۱۵ میلادی به پخش درآمد و به دلیل بازسازی مجدد این انیمیشن در قالب فیلم سینمایی بهانه ای پیش آمد تا علاوه بر بررسی خلاصه داستان و سیر تاریخی سیندرلا، ابعاد گوناگون فرهنگی و رسانه ای آن را مورد کنکاش قرار دهیم.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

داستان سیندرلا به شکل کنونی برای نخستین بار در سال ۱۶۹۷ میلادی توسط شارل پرو (Charles Perrault)، شاعر و داستان‌سرای فرانسوی به نگارش درآمد؛ وی به عنوان مدیر و عضو فرهنگستان فرانسه (L'Académie françaiseاندیشه های مدرنیستی خود را به نحوی در حوزه‌ی ادبیات وارد نمود که می توان او را از جمله بنیان گذاران سبک نگارشی با عنوان قصه‌های پریان (Fairy Tales) دانست؛ بر این اساس سیندرلا اصالتا شخصیتی فرانسوی است و خواستگاه تمدنی او فرانسه‌ی شش ضلعی محسوب می شود.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

البته خواستگاه فرانسوی سیندرلا در حالی است که باید توجه داشت، قبل از شارل پرو فرانسوی، ادبیات آلمان با نویسندگانی همچون برادران یهودی گریم (Die Brüder Grimm) در سال ۱۶۳۴ میلادی حکایت سیندرلا را در سبک داستان نویسی مدرن به تحریر درآورده بودند، اما این داستان را در قالبی متفاوت تر از مدل پرو عرضه شده بود و از آنجا که فاقد ظرافت های تعلیقی نوشتار فرانسوی در گونه اثر داستانی شاهزاده ای بود، ماندگاری ادبی خود را از دست داد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

به این ترتیب اگر چه سیندرلا هم اکنون با شارل پرو فرانسوی شناخته می‌شود، اما در واقع این داستان سرای یهودی را نمی‌توان پدید آورنده ی اصلی این حکایت دانست و ریشه های این داستان را می بایست همچون دیگر داشته های غرب در یونان باستان و آمیخته با فرهنگ یهودی و الحادی مصر کهن جستجو نمود.

سیندرلا یک قرن قبل از میلاد مسیح، توسط فیلسوفی یونانی به نام استرابو (Strabo) نقل شده؛ حکایتی شبیه به داستان کنونی که طی آن رودوپیس (Rhodopis) و یا همان سیندرلا که فردی روسپی است در حال استحمام کردن می باشد؛ در همان حال عقابی یکی از کفش های او را از خدمتکارش دزدیده و به ممفیس پایتخت مصر باستان می‌برد و آن را  در دامن شاه می‌اندازد (در کتاب آلیان (Aelian)، نام شاه پماتیکوس (Psammetichus) ذکر شده). شاه نیز به دنبال صاحب کفش گشته و رودوپیس را در نوکراتیس (Naucratis) یافته و با او ازدواج کرد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

توجه به داستان یونانی- مصری، رودوپیس روسپی، یا همان سیندرلای افسانه ای نشان می‌دهد که در دوران کهن نیز این سبک نوشتار مورد توجه بوده و به عنوان خط تعلیقی جذاب مخاطبین آن دوره را مجذوب خود کرده است و شارل پرو با استفاده از این داستان و الگو برداری از آن به عنوان دیرین گونه ‌ای جذاب افسانه سیندرلا را رقم زده و پس از آن کمپانی یهودی والت دیزی با خلق جلوه های بصری و خوش رنگ و لعاب انیمیشنی خاطر انگیز را رقم زد، به نحوی که می‌توان کاراکتر سیندرلا را خلقی نو در قرن بیست دانست.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

در نسخه های گوناگون سیندرلا تغییراتی نسبت به یکدیگر رخ داده است اما اصلی ترین شناسه سیندرلا که کفش های بلورین او محسوب می‌شود، در نسخه پرو خلق شد و انیمیشن سیندرلا در سال ۱۹۵۰ میلادی مبتنی بر همین متن فرانسوی نگاشته شده، به تصویر کشیده شد؛ اما بی تردید استفاده تمام نویسندگان از نسخه استرابو به عنوان دیرین گونه کاراکتر سیندرلا موضوعی غیر قابل انکار بوده و آنچه که در دنیای امروز در مورد سیندرلا در اذهان وجود دارد نسخه نوشته شده توسط پرو است؛ از این حیث خلاصه داستان که در ذیل ارائه خواهد شد مبتنی بر انیمیشن سیندرلا می باشد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

سیندرلا که سال ها با نامادری و دو دختر وی زندگی می کند، همواره مورد اذیت و آزار آنان است و در خانه پدری خود به مانند خدمتکار کار می‌کند؛ رفتار و اخلاق سیندرلا با حیوانات بسیار خوب است و به این دلیل آنان وی را دوست دارند. روزی از سوی حاکم شهر اعلام شد به خاطر پسرش مهمانی ترتیب داده و تمامی دختران شهر به مهمانی دعوت شده اند سیندرلا که از این موضوع خوشحال می شود خود را آماده مراسم می کند، اما خواهران او لباس سیندرلا را پاره کرده و او را از حضور در مهمانی باز می دارند.  

سیندرلا که بسیار از این اتفاق ناراحت می شود احساس نامیدی کرده و زندگی را برای خود تیره و تار می بیند در همین حین پری در کنار او حاضر شده و با جادوی خود لباسی زیبا و کفش های بلورین بر تن سیندرلا می کند و به او می گوید که این سِحر تا ساعت ۱۲ شب از بین می رود؛ سیندرلا نیز که خوشحال بود به کالسکه ای که پری با جادو برای او درست کرده بود به سمت قصر پادشاه رفته و همه از دیدن او متعجب می شوند اما کسی او را نمی شناسد؛ پسر پادشاه نیز که از او خوشش آمده بود به سمت وی رفته و از او درخواست رقص می کند.

سیندرلا با پذیرفتن درخواست شاهزاده، ساعت ها را با او می گذراند تا صدای ناقوس ساعت ۱۲ شب را می شنود و فورا آنجا را ترک می کند اما در حین دویدن یک لنگه کفش بلورین او بر روی پله ها جا مانده و شاهزاده آن کفش را برمی دارد فردای آن روز پادشاه دستور داد تا کفش را در پای تمام دختران شهر امتحان کنند تا دختر مد نظر فرزندش پیدا شود تا آنکه ماموران حاکم به خانه سیندرلا می رسند خواهران سیندرلا تمام تلاش خود را کردند اما کفش وارد پای آنان نشد و سیندرلا علیرغم میل نامادری‌اش با کمک حیوانات خود را نشان داده و کفش های بلورین به پای او می رود و در نهایت وی با شاهزاده ازدواج می کند.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

داستان ذکر شده از انیمیشن سیندرلا نمایی از خط تعلیقی جذاب با مضمون تقابل ظالم و مظلوم در بستری از داستان عاشقانه است، امری که در نهایت با پیروزی مظلوم به پایان می رسد؛ گیرایی و جذابیت این خط تعلیق موجب شده تا انواع و اقسام داستان سیندرلا توسط نویسندگان مختلف جهان نوشته شود که در بالا بخشی از آنان ذکر شد.

اما شخصیت سیندرلا پس از ورود به قرن بیست و بسط پیدا کردن تکنولوژی های رسانه ای روند دیگری را به خود گرفت اگر تا قبل از آن سیندرلا صرفا در بخشی از جهان غرب شناخته می شد پس از ساخت انیمیشن سیندرلا شخصیت این شاهزاده افسانه ای بُعدی جهانی پیدا کرد و حالا با توجه به جذابیت ذاتی داستان سیندرلا هالیوود با ساخت فیلمی از آن بار دیگر در راستای بسط دادن الگویی برای دختران در سطح جهان گامی دیگر برداشته است؛ دختری با عقبه سه هزار ساله که توسط اندیشمندان غربی به عنوان الگویی مناسب برای دختران انتخاب شد و توسط امپراتوری رسانه ای وابسته به یهود جهانی در سطح جهان پر رنگ شد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

در آخرین اثر ارائه شده از داستان سیندرلا در سال ۲۰۱۵ میلادی کنت چارلز برانا (Kenneth Charles Branagh) کارگردان معروف فیلم ثور (Thor) و هملت (Hamlet) با ساخت فیلم سیندرلا حلقه ای دیگر از رویکرد استراتژیک در حوزه تربیت و الگو سازی برای دختران جهان را تکمیل کرد؛ حلقه ای که در قالب تمدن آنگلوساکسون، با وام گرفتن از ادبیات فرانسه به استحاله و تربیت نسل های بشری در سراسر جهان مبادرت می ورزد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

البته نباید ناگفته بماند که برانا به سبب خدماتی که به دنیای هنر و دولت انگلیس ارائه کرده است، از سوی الیزابت دوم (Elizabeth II) به دریافت لقب سر نائل آمد؛ این لقب صرفا به افرادی داده می شود که در راستای منافع آنگلوساکسون ها در سراسر جهان دستاوردها و افتخارات فوق‌العاده کسب کرده باشند.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

همچنین در این اثر سینمایی، ایفای نقش سیندرلا بر عهده بازیگر انگلیسی الاصلی بیست و پنج ساله ای به نام  لیلی جیمز (Lily James) می باشد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

بدون شک سیندرلا مهمترین و اثرگذارترین فیلم شاهزاده ای محسوب می‌شود که چندین نسل از کودکان جهان امروز را مجذوب خود کرده است؛ دختری که دیرین گونه آن طبق آنچه استرابو یونانی وصف کرده است به دخترکی فاحشه برمی گردد و به این جهت برجسته شدن سیندرلا در جهان امروز ثمره نوشته پرو و یا ساخت والت دیزنی نمی باشد بلکه از عقبه چتد هزار ساله برخوردار است؛ از این جهت است که سیندرلا هم اکنون به موجودی عینی برای مخاطب تبدیل شده است چرا که شخصیت پردازی او که در سال ۱۹۵۰ میلادی توسط والت دیزنی صورت گرفت، قبل از آن توسط ده ها نفر صورت گرفته بود و داستان آن بر روایتی کهنه استوار است؛ به این جهت سیر داستان سیندرلا در تاریخ غرب و بزرگ نمایی آن امری منطقی محسوب می شود و فراگیر شدن این شخصیت در عرصه جهانی موضوعی کاملا بدیهی است.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

پر رنگ کردن شخصیت سیندرلا در کشور های غربی به عنوان الگویی مناسب برای دختران آن تمدن به دلیل داشتن عقبه فکری فلسفی و داشتن رویکرد تربیتی که مبتنی بر بی حیایی و بی عفتی است، پدیده ای طبیعی و مورد تایید برای این تمدن محسوب می شود؛ دخترکی تنها و به دور از خانواده که شاهزاده ای از طبقه بورژوا او را از چنگال ظلم و فلاکت نجات داده و در نهایت با او به اوج خوشبختی در زندگی مادی می رسد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

اما با داشتن نیم نگاهی به سِیر برجسته شدن شخصیت سیندرلا در عرصه ی کشورهایی نظیر ایران اسلامی، با پارادوکسی عمیق مواجه می شویم؛ در ابتدا آنکه دیرین گونه سیندرلا در نظام تمدن غرب به دخترکی فاحشه بر می گردد. اگر چه به این موضوع در انیمیشن سیندرلا هیچ گونه اشاره ای نمی شود اما به هر حال موضوعی است که نمی توان از آن به سادگی عبور کرد؛ به واقع ساخت انیمیشن و فیلم سینمایی سیندرلا که مبتنی بر داستان استرابو و پس از آن پرو بوده است، مبتنی بر بی حیایی و بی عفتی شکل گرفته اما در مقابل دختر مسلمان و ایرانی که نظام معرفتی او مبتنی بر حیا است، از کودکی با الگویی به نام سیندرلا اُخت گرفته و همزاد پنداری می نماید و در این زمان به نوعی آمیختگی متضاد بین شخصیت سیندرلا با دختر ایرانی مسلمان ایجاد می‌شود.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

مورد دیگر سبک زندگی ماده گرایانه سیندرلا است؛ زندگی سراسر رنج و عذاب که بر وی تحمیل شده و تمامی آمال و آرزوی وی و حیواناتی که دوستان او هستند، در رسیدن به شکوه و جلال و پیوند او با شاهزاده سرزمین خود است؛ حال آنکه در الگوی معرفتی دختر مسلمان ایرانی فلاح و رستگاری در رسیدن به زندگی مادی و زرق و برق دنیایی تعریف نمی شود بلکه دنیا به مثابه گذرگاهی برای رسیدن به جهان آخرت است.

حتی اگر از این نوع تعریف عبور کنیم مجذوب شدن دختران به شخصیت سیندرلا و آرزوی رسیدن به سرنوشت او نوعی توهم کاریکاتور گونه است که در ذهن دختران ایرانی و حتی خارجی ایجاد می شود و حداقل اتفاقی که در نظام فکری آنان ایجاد می نماید، بالا رفتن سطح توقع و ایجاد خواسته های غیر منطقی در کنه تفکری ایشان، بالاخص در موعد ازدواج و تشکیل خانواده می باشد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

البته نوع پوشش و سبک رفتار سیندرلا نیز خود موضوعی دیگر است که اصالت تعریف دختری با موهای طلایی و لباس هایی در تم غرب کلاسیک به نوعی الگو ظاهری و رفتاری برای دختر مسلمان گردیده و حال آنکه دختران شرقی و ایرانی از نظر لباس، شکل و ظاهر و همچنین رفتار های اجتماعی مدل و سبک دیگری برایشان تعریف شده است و هنگامی که این امر برای دختر ایرانی مورد تبیین واقع نشود، سندرم بی هویتی در میان ایشان شیوع پیدا نموده و موجب اهتمام ایشان بر تغییر واقعیت موجود خود و تطابق آن با الگوی حقنه شده  ای مانند سیندرلا می شود.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

جمع موارد ذکر شده موجب می شود تا به عنوان مثال دختر ایرانی و مسلمان مجذوب شخصیت سیندرلا شود و بسیاری از دختران با الگو برداری غیر مستقیم از این شخصیت،  سعی در سیندرلا سازی خود داشته باشند و اگر چه در سیر عادی زندگی شاید چنین مسئله ای برای آنان باور پذیر نباشد اما در مقام تطبیق، امروز بسیاری از کودکان دیروز در مقام دختران جوان جامعه امروز، در آرزوی رسیدن به همسری همانند شاهزاده داستان سیندرلا و به تبع آن نزدیک نمودن شکل و اندام خود به مثابه یک پرنسس در مسیر رسیدن به آروزی خوشبختی مادی را برای خود دارند و از سوی دیگر پسران خُردسالی که این انیمیشن را مشاهده کرده اند، از ترکش های آن مصون نموده و با فضای سازی فانتزی برای خود به دنبال به دست آوردن دختری زیبا هستند و راه رسیدن به این مسئله را در ثروت اندوزی و رسیدن به جاه و مقام می دانند حال آنکه در فضای رئال نه برای دختران و نه برای پسران هیچ یک از این اتفاقات روی نخواهد داد.

سیندرلا، مربی دختران و پرنسسی با عقبه 3000 ساله

در مجموع رویکرد مزبور در بروز رسانی سیندرلا و دادن اصالت به داستان های پرنس (prince) و پرنسسی (Princess) را می توان در راستای تمدنی دانست که محوریت تمامی اصول خود را مبتنی بر اومانیسم قرار داده است؛  تمدنی که می تواند با الگو گیری از یک روسپی، شخصیت سیندرلا را خلق نموده و با توان هنری و رسانه ای کمپانی یهودی والت دیزنی، به گسترش، ترویج و همگام سازی سبک زندگی مد نظر خود در سطح جهانی مبادرت ورزد.

روز پدر

روز تولد امیر المومنین و روز پدر بر همه ی پدر های زحمتکش مبارک.




بابا لنگ دراز

فاطمه این رو به خاطر تو نوشتم.

داستان:ماجراهای جودی آبوت و بابا لنگ دراز را همه ما به یاد داریم و کارتون دیدنی که چندین بار از شبکه های ایرانی پخش شد و بینندگان زیادی را جذب خود نمود. کارتون بابا لنگ دراز که ساخته شده توسط یک کمپانی ژاپنی است در بین کشورهای آسیایی و اروپایی از محبوبیت خاصی برخوردار می باشد. ماجرای دختری باهوش و سرزنده به نام جودی که در یک پرورشگاه نگهداری میشود در اوایل مجموعه سختگیری خانم مدیر که زنی جدی می باشد را به تصویر می کشد. در ادامه جودی آبوت به کمک حامی خود وارد مدرسه خصوصی می شود که جودی از حامی فقط نامی بیشتر نمی داند ( آقای جان اسمیت ) آقای جان اسمیت شخصیتی پنهان در دستان دارد و جودی فقط سایه ای از آقای جان اسمیت را در زهن خود دارد سایه ای بر روی دیوار با پاهای دراز که او را بابا لنگ دراز می خواند. جودی آبوت با کمک های آقای جان اسمیت به دانشگاه وارد می شود در دانشگاه به سختی درس می خواند تا فاصله ی فرهنگی خود را با همکلاسیانش کم کند. کارتون بابا لنگ دراز از جاودانه ترین کارتون های قدیمی می باشد ، کارتونی با داستانی قدرتمند و شیوا که فقر و سختی کودکان یتیم را به تصویر می کشد.


شخصیت ها

جودی ابوت: دختر شاد و هوشمند که پدر و مادر فوت کرد زمانی که او هنوز نوزاد بودو جان او را شهر نیویورک پیدامیکند و او را به کسب یک بورس تحصیلی از او برای حضور در دبیرستان یادبود لینکلن است. او نمی‌داند که جان اسمیت است، و او را «بابا لنگ‌دراز» می‌نامد. با این حال، او به نظر او تنها خانواده او است، و می‌شود که به او متصل است. او بسیار سخن می‌گوید و دوست دارد داستان گفتن است. در این انیمیشن، حضور جودی به نظر می‌رسد شبیه به مانند پی‌پی جوراب‌بلنده، با داشتن موی قرمز و نوارهای چسبیده.

سالی مک براید: دختر خجالتی اما شیرین که یکی از هم اتاقی‌های جودی در دبیرستان یادبود لینکلن است.

جولیا پندلتون: دانشجوی ثروتمند و مغرور، او بسیار بلند و زیبا و یکی از هم اتاقی‌های جودی در دبیرستان یادبود لینکلن است.

جوانا اسلون: مدیر خوابگاه که جودی در سالن فرگوسن (Fergussen)، که تمایل به قرار دادن یک ماسک از ظلم و ستم و خشم برای پنهان کردن آنچه که او واقعاً احساس می‌کند و وجود دارد. او بدش می‌آید که او را «خانم» خطاب کنند، چرا که هنوز مجرد است. با این حال به نظر می‌رسد که می‌خواهد ازدواج کند.

مری: از کارکنان پرورشگاه سنت جورج است. او یک زن قوی با شوخ طبعی و با قدرت است، و توسط کودکان ستایش می‌شود.

جیمی مک براید: برادر بزرگ سالی بود، او بسیار محبوب در تیم فوتبال دانشگاه پرینستون است. جولیا عاشق او می‌شود و در انتها با هم ازدواج می‌کنند.

لئونورا فنتون: هم اتاقی جدید جودی بود. او ۱ سال جوانتر تر از جودیبود. او پس از یک مرخصی از مدرسه به دلیل بیماری در قفسه سینه به مدت یک سال به کلاس جودی بازگشت. او در شعر و ورزش خوب بود، او یک بازیکن معروف بسکتبال بود. جودی او را دوست نداشتند چرا رمانی که جودی نوشته بود را مورد انتقاد قرار داد.

کاترین: مدیر پرورشگاه جان گریر بود، کودکان در یتیم خانه از اون متنفر بودند چرا که او بیش از حد سختگیر به نظم و انضباط بود. با این حال، بچه‌ها در واقعیت او را دوست داشتند.

عکس ها










مسابقه رو کم کنی

خب کی این انیمیشن رو دیده؟

فوتبال دستی - البته چنانچه احیاناً تا به حال با این واژه برخورد نکرده‌اید- وسیله ای است که یک زمین فوتبال و دو تیم رقیب را شبیه سازی می‌کند. این وسیله در هر طرف مجهز به دسته‌هایی است که بازیکنان از آن‌ها برای اجرای یک مسابقه واقعی استفاده می‌کنند.
بنابراین یک بازی فوتبال دستی چیزی نیست غیر از یک بازی فوتبال ساختگی. اما همان طور که راوی دانای کل قصه می‌گوید، «بچه‌ها یک روز، دیگر نمی‌آیند [تا فوتبال دستی بازی کنند]» و در عوض سراغ نسخه الکترونیکی این بازی که در زبان خود مکینتاش صدایش می‌کنند، می‌روند. اما رها کردن فوتبال دستی، مشکل اصلی فیلم «مسابقه روکم کنی» نیست. بلکه این فیلم درباره ورود یک انسان خبیث به نام پارپادوس است که قبلاً در شهر قصه «مسابقه روکم کنی» زندگی می‌کرده و اکنون به یک ستاره بزرگ فوتبال تبدیل شده و از این راه پول فراوانی به دست آورده است.
[تصویر:  Metegol3.jpg]
«پرده کنار می‌ رود و نور [شدید] کورمان می‌کند.» روبرتو فونتاناروسا، کارتونیست و نویسنده متولد شهر روزاریوی آرژانتین، با این کلمات داستان کوتاه خود با عنوان «خاطرات یک بال/پیستون راست» را آغاز می‌کند و خوان خوزه کامپانیای فیلمساز از آن به عنوان مبنای فیلم جدید خود «مسابقه روکم کنی» استفاده کرده است.
این بار، طرفدار واقعی فوتبال نبودن برای کامپانیا یک مزیت شده است، چرا که این دید، بی طرفی لازم برای روایت داستانی که در آن عواطف، احساسات و ادراک- دنیا و خود- بسیار کلیدی هستند را به کارگردان داده است. یک بازی فوتبال دستی چیزی نیست غیر از یک بازی فوتبال ساختگی.
[تصویر:  Metegol2.jpg]
پارپادوس شخصیت خبیث فیلم «مسابقه روکم کنی» ، تنها نیست بلکه تیم کاملی از بازیکنان حرفه ای را با خود آورده است که آماده‌اند دَمار از روزگار تیم خانگی مردم شهر در بیاورند. قهرمان فیلم فوتبال دستی، آمادئو نام دارد، او پسرک کم سن و سالی است که به عنوان دربان بار کساد شهر کار می‌کند. پشت این بار یک دستگاه فوتبال دستی وجود دارد که تقریباً به جز آمادئو دیگران آن را فراموش کرده‌اند، اما آمادئو به تنهایی قهرمان این بازی است. در جنبه عاطفی داستان، لورا را داریم، دخترکی با استیل مانگایی[۱] و چشمانی درشت که آمادئو در خفا دل به مهر او بسته است.
وقتی که پارپادوس اعلام می‌کند که حاضر است برای خرید کل شهر، پول زیادی بپردازد و بعد آن را برای ساخت یک شهر پیشرفته تکنولوژیکی ویران کند تا خوره های بازی‌های کامپیوتری را روسفید کند، جنگ شروع می‌شود. آمادئوی جوان و کوچک تنها فردی است که تصمیم می‌گیرد برای مغلوب کردن پارپادوس شکست ناپذیر و ارتش گردن کلفت‌هایش یک تیم تشکیل دهد و مردم را با هم متحد سازد. آمادئو مجموعه عجیبی از بازیکنان را گرد هم می‌آورد- کشیش پیر شهر، یک جفت مست دائم‌الخمر، چند همسایه که قبلاً یک بار هم به توپ لگد نزده‌اند، و خودش که آماده است مقابل چشمان مردم شهر دَمار از روزگار پارپادوس و تیمش در بیاورد- و اجازه ندهد که بار و فوتبال دستی دوست داشتنی‌اش نابود شوند.
[تصویر:  Metegol7.jpg]
به نظر ساده می‌آید؟ اما این طور نیست. و این دقیقاً چیزی است که در کانون فیلم «مسابقه روکم کنی» قرار دارد- حدود نود درصد فیلم حول این بازی مرگ و زندگی بین مردم شهر و غریبه های خبیث می‌چرخد و این دقیقاً الگویی است که قبلاً کامپانیا در فیلم "ماه آولاندا / Luna de Avellaneda" در سال ۲۰۰۴ تجربه کرده است. به نظر می‌رسد که کامپانیا میل و علاقه شدیدی به سنت‌های قدیمی یک شهر حومه ای دارد، چیزهایی که ممکن است به نام پیشرفت فناوری از بین رفته باشند. او در واقع اعتقاد شدیدی به آن ارزش‌ها دارد و به نوعی می‌توان او را مشعل دار سنت‌های خوب قدیمی در مقابل تغییرات نافذ معاصر دانست. این چیزی بود که باعث رنجش منتقدان کامپانیا در آن زمان شد- روایت ماه آولاندا فوق‌العاده تنظیم شده بود، اما در قلب آن، یک داستان اشک آور قرار داشت. توجه داشته باشید که داستان و نتیجه اخلاقی «مسابقه روکم کنی» نیز الگوی مشابهی را دنبال می‌کند، بنابراین منتظر یک مناقشه جذاب باشید.
در واقع، حتی اگر این فیلم تنها سه بار، یک بار برای منتقدین، یک بار برای دانش آموزان مقطع ابتدایی و یک بار هم برای پیش نمایش روز شنبه پخش می‌شد، باز هم روز گذشته فضای اینترنت پر می‌شد از یادداشت‌هایی به نفع و علیه «مسابقه روکم کنی» بودند. البته نباید نمایش اجباری در باشگاه سینمایی نوکلئو را از قلم انداخت. در نتیجه می‌توان گفت که توییت ها و بحث‌های داغ در پاتوق‌های اینترنتی بر پایه .....هیچ بوده اند. یعنی اگر واقعاً می‌خواهید که منصف باشید نمی‌توانید بر اساس تریلری که در سایت یوتیوب بارگذاری شده است درباره این اثر قضاوت کنید. معلوم بود افرادی که از فضای مجازی برای یاوه سرایی علیه «مسابقه روکم کنی» استفاده کرده‌اند در واقع فیلم را ندیده‌اند، ولی با این حال ولع زیادی برای بحث درباره ارزش‌ها و ضعف‌های فیلم دارند.
[تصویر:  Metegol6.jpg]
از نظر آن چند صد نفری که واقعاً فیلم را دیده‌اند، «مسابقه روکم کنی» چیزی از یک اثر برجسته فناوری محور کم ندارد. و البته حق دارند چون تمام ابزارهای انیمیشن کامپیوتری و فناوری سه بعدی برای تولید آنچه از آن با عنوان فیلم سال آرژانتین و استاندارد و معیار فیلم‌هایی آتی این ژانر نام برده می‌شود، استادانه به کار رفته اند.
کلیه هنرمندان و تکنیسین‌های انیمیشنی فیلم «مسابقه روکم کنی» از استعداد درخشان و ظرفیت فوق‌العاده خود برای غلبه بر [مشکلات ناشی از] بودجه اندک ساخت این فیلم (بر اساس استانداردهای بین‌المللی) استفاده کرده‌اند. گرچه برای ساخت «مسابقه روکم کنی» ۲۲ میلیون دلار هزینه شده است و گران‌ترین فیلم تاریخ آرژانتین به شمار می‌رود، اما بودجه آن تنها درصدی از بودجه یک اثر مشابه هالیوودی به شمار می‌رود. و از نظر نگارنده، این اثر در مقایسه با فیلم‌های گران قیمت‌تر همنوع خود هرگز رنگ نمی‌بازد. کامپانیا اعتراف کرده که یکی از طرفداران انیمیشن داستان اسباب بازی ۲ است، بنابراین دغدغه او برای تولید فیلمی که در آن اسباب بازی‌ها جان می‌گیرند تا با اهریمن بجنگند و شادی را به زندگی مردمی که شرایط شوم و ترسناکی را تجربه کرده‌اند بیاورند، دور از ذهن نبود.
برای توضیح استفاده کامپانیا از فناوری سه بعدی، باید از جانب او گفت که از تکنیک سه بعدی تنها به عنوان یک جاذبه صرف برای دور کردن ذهن بیننده‌ها از این حقیقت که داستان فیلم خیلی خیلی ساده است، استفاده نشده است. اما نکته آنجاست که نمی‌توان این دو را با هم داشت: اگر داستانی پیچیده و گیج کننده باشد، می‌توان به آن اعتراض کرد، اما اگر همان روایت به زبانی ساده بیان شده باشد، حتماً باید چیز خوبی باشد.
[تصویر:  Metegol5.jpg]
ساده سازی، گناه نیست، ساده سازی بیش از حد گناه است. منتقدان کامپانیا بی شک از این جنبه جهان بینی او خرده خواهند گرفت و می‌گویند که زندگی اینقدرها هم [که کامپانیا فکر می کند] ساده نیست. اما در مقابل طرفداران وی همان اندازه که از رویکرد زمینی «ماه آولاندا» در رابطه با معماهای زندگی لذت برده‌اند از روایت ساده و بی تکلف «مسابقه روکم کنی» نیز محظوظ خواهند شد. از این‌ها گذشته، مگر آقای کامپانیا خود بارها و بارها اعتراف نکرده که کارگردان مورد علاقه‌اش فِرانک کاپرا است و بهترین اثر کاپرا از نظر او «چه زندگی شگفت انگیزی / It's a Wonderful Life» است؟ از نظر نگارنده این اثر کاپرا، فیلم خوش ساختی است اما به لحاظ ایدئولوژیک از مفاهیم خوب اما غیرواقعی آسیب دیده است. شاید دنیای کامپانیا کمی کاپرایی باشد، اما از نظر من مادامی که او نخواهد کاپرا را تقلید کند این امر هیچ اشکالی ندارد. «مسابقه روکم کنی» اثری صادقانه و حامل بی عیب و نقصی برای نمایش استعداد و سختکوشی کامپانیا و تیم نویسندگان، تهیه کننده‌ها، انیماتورها، کارشناسان کامپیوتر و گرافیک، مشاوران سه بعدی روتوسکوپی و صداپیشگان است. شاید ۱۰۰ دقیقه برای ساخت این فیلم کمی زیاد باشد، اما طرفداران فوتبال که مرتب بازی‌های فوتبال را از تلویزیون‌های خود دنبال می‌کنند، ناامید نخواهند شد، چون «مسابقه روکم کنی» جذابیت‌های یک مسابقه واقعی را دارد.
منبع:http://forum.p313.ir/showthread.php?tid=6437&pid=25644

خانه

خب اول یه نگاهی به آمار فروش بندازیم.

  • هزینه ساخت فیلم: $135,000,000
  • فروش کل: $142,917,827
  • فروش هفته اول: $52,107,731
  • فروش در جهان: $270,217,827

خلاصه داستان : یک موجود فرازمینی به نام “بو” که اعتماد به نفس بیش از حدی دارد، زمین را برای زندگی انتخاب می کند، این ماجرا درست زمانی اتفاق می افتد که ساکنین زمین به سرعت در حال انتقال به مکان دیگری هستند. بو می خواهد با کمک کاپیتان اسمکدی زمین را دوباره سازماندهی کند تا اینکه با دختر کاردانی به نام “تیپ” (ریحانا) ملاقات می کند که توسط اوه” (جیم پارسونز) دستگیر شده و خیلی زود متوجه می شوند که در معرض خطر روابط بین کهکشانی هستند و …



عکس

home-2015-poster




http://www.30view.com/uploads/Film/home/poster/home_poster5_30view.jpg


http://www.30view.com/uploads/Film/home/poster/home_poster9_30view.jpg


http://www.30view.com/uploads/Film/home/poster/home_poster11_30view.jpg


http://www.30view.com/uploads/Film/home/poster/home_poster7_30view.jpg


http://www.30view.com/uploads/Film/home/poster/home_poster_30view.jpg

وبلاگ کلاه قرمزی

اگه دوست داشتید به اون یکی وبلاگم هم سر بزنید.

http://kolah-ghermezi25.blogsky.com/

منتظرتونم