از قبل باید بگم.خانم مرضیه محبوب از نظر من بهترین عروسک ساز ایران است.ایشان ساخت عروسک در کارتون های زیادی را انجام دادند.از اولین کارهایشان می توان به خانه ی مادر بزرگه اشاره کرد.عروسک پنگول در رنگین کمان هم ساخته ایشان است ولی از بهترین کارهایشان می توان به شهر موش ها2 و کلاه قرمزی اشاره کرد.
مرضیه محبوب، سرپرست کارگاه عروسکسازی
فیلم «شهر موشها» است و طراحی عروسکها توسط او، زیرنظر مرضیه برومند،
کارگردان فیلم، صورت میگیرد.
به گزارش مرکز خبری شهرموشها (موشنا)؛ در کارگاه عروسکسازی شهرموشها،
محمد اعلمی، عادل بزدوده و بنفشه بدیعی درکنار دیگر دستیاران عروسکساز، به
ساخت عروسکها، مشغولند. گزارشی که در پی میآید در چند قسمت، علاوه بر
این که مروری دارد بر سابقهی فعالیت هر یک از اعضای این کارگاه، به چگونگی
روند کار در پروژهی «شهر موشها» میپردازد.
همانطور که میدانید «کلاه قرمزی» و «پسرخاله» محبوبترین عروسکهایی هستند
که مرضیه محبوب تا کنون ساخته است. محبوب وقتی سال ۱۳۵۷ وارد دانشکدهی
هنرهای دراماتیک شد، هیچ آشنایی با رشتهی عروسکی نداشت و با توجه به
علاقهاش به نقاشی، تصمیم داشت، طراحی صحنه بخواند. او در اینباره گفت:
«میخواستم طراحی صحنه بخوانم، بیشتر دوست داشتم کار طراحی بکنم، رشتهی
عروسکی را نمیشناختم بعد از این که دو سال عمومی را با همهی بچهها
خواندیم، دیدم رشتهی عروسکی، طراحی دارد، نمایشنامهنویسی دارد و همه چیز
آن مختص خودش است، فکر کردم این خوب است، دوست دارم این رشته را ادامه
بدهم.»
مرضیه محبوب بعد از تعطیلی دانشگاهها به دلیل انقلاب فرهنگی در سال ۱۳۵۹
به طور عملی وارد کار عروسکی شد. او در این مورد گفت: «با یک کار سینمایی
که آقای ایرج امامی کارگردان آن بود، کار عروسکی را شروع کردم. پروژهی
خیلی بزرگی بود، ۱۵۰ عروسک داشت. شروعش با ساخت عروسک بود و بعد هم
عروسکگردانی کردم. اسم کار «ابراهیم در گلستان» بود.» و افزود: «بعد کار
آقای اردشیر کشاورزی بود، تئاتر «کلیله و دمنه». بعد کارهای تئاتری دیگری
کردم با آقای بهروز غریبپور، «بابا بزرگ و ترب»، «شش جوجه کلاغ» و
«کارآگاه ۲» و… بین اینها هم که خانم برومند «خونهی مادربرزگه» را شروع
کرد، جزو تیمشان شدم، عروسکها را با آقای عادل بزدوده و خانم مریم سعادت و
آقای رحیم دوستی ساختیم و از بین این عروسکها، من عروسک نوک سیاه را بازی
میدادم.»
بعد از آن، مرضیه محبوب مجموعهای را با ایرج طهماسب برای روز جهانی کودک و
تلویزیون کار کرد. محبوب دراینباره گفت: «دو تا عروسک واکسیناسیون بود،
عروسک گردانی و صداپیشگی یکی از آن دو عروسک را من به عهده داشتم و یکی را
هم خانم سعادت. دو تا نوزاد کوچک بودند. بعد از آن، سری جدیدی از این
برنامه شروع شد که عروسکهایش را هم خودم ساختم. بعد هم که «صندوق پست»
شروع شد و «جغجغه و فرفره». گلابی و ژولیپولی را ساختم که همزمان با
اینها، «کلاه قرمزی» و «پسر خاله» را شروع کردیم.»
و اما «خاله قورباغه» نام سریالی است که محبوب دربارهی آن گفت:
«کارگردانیاش را خودم کردم، عروسکهایش را هم خودم ساختم. یک سری ۱۳ قسمتی
برای نوروز ساخته بودیم و بعد از آن هم هزارو چهل دقیقه «خاله قورباغه و
پسر جون» را ساختیم که پسری بود که میخواست کنکور بدهد بعد گیر خاله
قورباغه میافتد که نمیگذارد او درس بخواند.»
محبوب هم عروسک ساخته، هم کارگردانی کرده و هم جای عروسکها حرف زده و هم
بازی کردهاست! کدام یک از این کارها را بیشتر دوست دارد؟ سوالی است که
محبوب به آن چنین پاسخ داد:«همهشان رادوست دارم. ساخت عروسک خیلی سخت است،
خیلی درگیر میشوی، وقتت را خیلی میگیرد، به نظر هم نمیآید ـ من اینطور
فکر میکنم ـ به نظر میآید که خب این چیست؟ یک تکه اسفنج و پارچه است!
کاری ندارد! چرا زود تمام نمیشود؟ در صورتی که تمام حس من در این
عروسکهاست. به چهرهای که واقعا میخواهم دربیاورم، نگاه میکنم، اگر او
به من نگاه نکند، خوب درنیامده است. او هم باید مرا ببیند. همیشه فکر
میکنم یک «آن» وجود دارد که آن اتفاق میافتد. زود به نتیجه نمیرسد، طول
میکشد، باید روی آن فکر کنی و با آن کلنجار بروی.» و اضافه کرد:«بعد
عروسکگردانی است که به نظرم سخت است. عروسکگردانی در مرحلهی دوم سختی
قرار دارد چون در جمع هستی. وقتی آدم دارد عروسک میسازد، تنها است و از
جمع جدا است ولی در عروسکگردانی، همه با همند، کار به شکل گروهی انجام
میشود و بده بستان آن بیشتر است.»
محبوب در ادامهی حرفهایش گفت:«صداپیشگی هم سختیهای خودش را دارد ولی من
از آن لذت میبرم، با عروسک چفت میشوی، خیلی جا دارد که آدم بداهه بگوید،
چیزی که در وجودش است، بیان کند ولی کارگردانی را از همه بیشتر دوست دارم.
آدم بهتر میتواند فکرهایی راکه در سرش دارد، عملی کند.»
مرضیه محبوب دربارهی اینکه کدام عروسکها را از صفر تا آخر همراهی کرده
یعنی هم ساخته هم بازی داده و هم صداپیشگی کردهاست، گفت:«همان عروسکهای
نوزادها که سری دومش را هم خودم ساختم هم بازیدادم هم به جای مادر با آنها
بازی کردم. گاهی عروسکهای مهمان هم که میآمدند، صدای آنها را هم من
میگفتم ولی ترجیح میدهم فقط در یک بخش متمرکز باشم. وقتی آدم کارگردانی
میکند، نمیتواند هزار تکه بشود.»
محبوب در کارنامهی فعالیتهای خود، کارهای سینمایی، تلویزیونی و تئاتری
بسیاری دارد از جمله سریال هزاروچهل دقیقهای «بزبزقندی» و سریال «منگوله
گوشمیرزا» که عروسکی بود با گوشهای فنری و تئاتر «حماسهی بز زنگولهپا»
به کارگردانی زندهیاد جواد ذوالفقاری و نمایش «ببر فرزانه، مرد دیوانه»
کار قطبالدین صادقی که عروسکهای بزرگی داشتهاست و هنرپیشهها آنها
رامیپوشیدند و این عروسکها، فک هم میزدند و…
اما آنچه موجب شد مرضیه محبوب دیگر هرگز کاری را به عنوان کارگردان در
تلویزیون انجام ندهد، دردسرهای ساخت سریالی بود به نام «موش نمکی» او
دراینباره گفت: «خیلی اذیت شدم، واقعا سیستم، خیلی اذیت میکرد به شکلی
که اصلا از تلویزیون زده شدم. این سریال تلویزیونی ۲۶ قسمت بود. هم
نویسندهگیاش جایزه گرفت، هم عروسک سازیاش هم عروسکگردانیاش هم تیتراژش
ولی واقعا من را اذیت کردند.» او ماجرا را چنین تعریف کرد: «به ما گفتند
خیلی همه چیز خوب است، دکور و عروسکها خیلی خوب شده و حیف است که این
برنامه فقط یک سریال تلویزیونی باشد، یک فیلم سینمایی هم از توی آن
دربیاورید. فکرش را بکنید: ما باید قسمت، قسمت، دکور را میچیدیم بعد جمع
میکردیم، گفتند تا جمع نکردید، سینماییاش را هم بگیرید! ما نصفه کاره
سریال را کنار گذاشتیم.» و ادامه داد: «واقعا اذیت کردند هم مدیران هم تهیه
کننده. خیلی اذیت کردند. وسط سریال باید کار سینمایی نوشته میشد خب همهی
ذهن ها تکه تکه میشد، عروسکگردانان و صداپیشگان باید دوباره میرفتند
توی یک فکر و یک قالب دیگر. بعد که بخش سینمایی جمع شد، دکور جدید سریال را
زدیم و آن را تمام کردیم، باز دکور زدیم سینمایاش را تمام کردیم که
نسخهی سینمایی آن رفت جشنوارهی کودک همدان و فقط آنجا اکران شد.»
محبوب دیگر با تلویزیون کار نکرد ولی سال ۸۸ بود که ایرج طهماسب با او تماس
گرفت و گفت بیا که میخواهیم کلاه قرمزی را بعد از هیجده سال، دوباره شروع
کنیم. مرضیه محبوب دراینباره گفت: «آن سال من «پسرعمهزا» را آوردم بعد
از چند قسمت، «ببعی» را اضافه کردم بعد «فامیل دور» را و این سری جدید
«آقای همساده» و «گاو» و «جیگر» هم به ترتیب اضافه شدند.»
محبوب در پاسخِ این سؤال که آیا میتوانید بگویید کدامیک از عروسکهایی را
که تا کنون ساختهاید از همه بیشتر دوست دارید، گفت:«نه، نمیتوانم واقعا.
فکر میکنم هرکدام از عروسکها در جای خودشان خوبند و دوستشان دارم.
بعضیهاشان هم زیاد فرقی با هم ندارند ولی معمولا در قبال آنها احساس
مسؤولیت میکنم، به خاطر اینکه آنها را از من میگیرند، همهاش فکر میکنم
مبادا خراب شوند. واقعا هیچکس نمیداند چقدر ساختن عروسک سخت است. نه
اینکه جنسشان فناپذیر و ناپایدار است و از بین میرود، فکر میکنی هیچ
کاری نکردهای چون همه از بین میروند.»
آیا هیچکدام از عروسکها را بعد از کار به خودتان نمیدهند نگهدارید؟ او
گفت: «نه، همه میروند آرشیو تلویزیون، در سینما هم که میروند پیش
تهیهکننده. عروسکهای کار تئاتری خودم، «ماهپیشونی»، «شاخه گلی برای
آدمآهنی» و «شیرین تر از پرواز» را دارم. عروسک یک کار سینمایی را هم
دارم، «افسانهی مهپلنگ» که آقای سجادی کار کرد.» و اضافه کرد:«او
میخواست عروسک طبیعیِ طبیعی باشد. خیلی گشته بودند که پلنگ واقعی بیاورند،
دیده بودند نمیشود و از من خواستند پلنگ بسازم. من هم از اول گفتم فکر
نکنید که این یک پلنگ خیلی خیلی واقعی میشود باید با ترفندهای فیلمبرداری،
لحظههایی از آن را نشان بدهید تا واقعی بهنظر برسد. در کارهای سینمایی
خارجی دیدهاید چه قدر زحمت میکشند و کار رباتیک میکنند ولی ما که این
امکانات را نداریم. من از دو بچهی کوچولو استفاده کردم که یکی برود جلوی
پلنگ و یکی برود عقب آن قرار بگیرد که این پلنگ بتواند راه برود. یکی برایی
لانگ شات ساختم و یکی برای کلوز آپ که چشم و گوش و زبانش تکان میخورد.
این عروسک را هم دارم.»
محبوب در ادامهی صحبتهایش دربارهی نگهداشتن عروسک ها گفت: «یکی از
روزهایی که در حال ساخت یک عروسک بودم، سیمین معتمدآریا آمد و گفت: «حیف
است داری این طور روی اینها کار میکنی! بیا و یک نمایشگاه بگذار.» این بود
که شروع کردیم به جمعآوری همهی عروسکهایی که من تا به حال ساخته بودم
از تلویزیون، تئاتر و سینما. نامه میبردیم که بگیریمشان. همه را از تهیه
کنندهها گرفتیم. من فقط دو ماه داشتم تعمیرشان میکردم که یک نمایشگاه
برگزار شد ولی دوباره آنها را پس دادم، دیگر الان حتما نابود شده اند.»
آیا نمیتوانستید نگهشان دارید، سؤالی است که محبوب در پاسخ به آن گفت:
«نه. جایش را نداشتم. حدود ۱۵۰ عروسک بود هم فضای نگهداریشان را نداشتم و
هم اینکه آنها را غرض گرفته بودم، امانت بودند و دوباره باید پس
میدادمشان.» و اضافه کرد: «خانم طائرپور تهیهکنندهی فیلم «یکی بود یکی
نبود» که من عروسکهایش را ساخته بودم، در دفتر کارش یک ویترین گذاشته است
و عروسک ها را در آن نگهداری میکند.»
مرضیه محبوب تا به حال چند کار با مرضیه برومند کرده؟ او دراینباره
گفت:«با خانم برومند، با «خونهی مادر بزرگه» شروع کردیم. فیلم «دربهدرها»
هم یک کلیپ دارد که در آن یک دختر بچه، آواز میخواند. من آن دختربچه و
دکور آن کلیپ را ساختم. بعد هم تئاترهای «زال وسیمرغ» و «سارا» را با هم
کار کردیم.»
سؤال این است که آیا توی «مدرسه موشها» و «شهر موشها» هم شما بودید؟ محبوب
گفت:«نه. زمان «مدرسه موشها» که من هنوز با کسی آشنایی نداشتم. بیشتر
بچهها از کانون پرورش فکری با هم آمدهبودند. آن زمان، من در دانشگاه حتی
این رشته را هم نمی خواندم. «شهر موشها» که شروع شد، زندهیاد کامبیز
صمیمیمفخم به من گفت بیا سر کار. دختر من شقایق تازه بهدنیا آمدهبود و
هنوز چهل روزش هم نشده بود، بیست روز بود به دنیا آمده بود و من داشتم به
او شیر میدادم. گفتم اگر میشود کارهایی را ببرم خانه انجام بدهم، که ببرم
اگر نه که نمیتوانم بیایم.نمیتوانم بچه ام را بگذارم و بیایم.»
و حالا کار در «شهر موشها» خوب پیش می رود؟ محبوب در پاسخ به این سؤال
گفت: «واقعا همه دارند کار میکنند. همه! یعنی از صبح زود که میآییم یک
سره همگی در حال ساختنیم ولی آنقدر حجم کار زیاد است که من واقعا هر شب،
برنامهی جدید مینویسم. مثلا به خودم میگویم فردا تمام موشها را میشمرم
ببینم چندتا هستند بعد به یکی میگویم تو فقط گوش درست کن تا همهی گوشها
را بگذاریم کنار و تمام دستها را بدهم به یکی دیگر و تمام پاها را به یکی
دیگر شاید این طوری کار سریعتر پیش برود ولی میبینم همهی اینها زمان
میبرد. دستگاه نداریم که بتراشیمشان زود تمام شوند! حجم کار زیاد است و
زمانمان کم است ما داریم تلاشمان را میکنیم نمیدانم «خوب پیش میرود» را
چگونه تعریف کنم؟ خب داریم کار میکنیم ولی به دلیل اینکه حجم کار زیاد
است، پیشرفت آن خیلی سریع نیست. انگار داری با یک قاشق کوچک از یک دیگ پر
از آب، هی آب برمیداری. خالی شدن آن اصلا معلوم نمیشود.»
سؤال بعدی از محبوب این است که چه چیز این موشها از همه برایتان جالبتر
است؟ او پاسخ داد:«چیزی که الان برایم جالب است این است که همهی اعضای
گروه ما از عروسکسازهای متخصص هستند، ما همگی داریم با هم کار میکنیم.
این همکاری را واقعا دوست دارم چون همیشه فکرمیکردم کاش می شد ما همه با
هم جمع شویم و یک کار انجام بدهیم که ماندگار باشد و الان دارد این اتفاق
میافتد.» و اضافه کرد: «امیدوارم همه چیز خوب پیش برود و جواب خوبی
بگیریم.»