دنیایی از کارتون

دنیایی از کارتون

جایی برای طرفداران کارتونی
دنیایی از کارتون

دنیایی از کارتون

جایی برای طرفداران کارتونی

معرفی شهر موش ها2

از بالا به ترتیب مشکی،صورتی،شیپور،نوچه

مشکی و صورتی

کپلک و صورتی

میشا،موشا،سوشا،توشا

موش موشک خانم

صورتی و نارنجی خانم

کلنل گوش دراز،پسرش شیپور،نوچه

کپل و دم باریک

 

سلجوخه خوش خواب،کلنل گوش دراز،شیپور و نوچه

خانواده ی کپل

آقا معلم

اینم از خانواده ها

 

خانواده کپل:کپل،نارنجی،صورتی،کپلک

خانواده دم باریک:دم باریک و مشکی

 

خانواده مهندس دم دراز:دم دراز،خوش خنده و چهار قلو ها

خانواده کلنل گوش دراز:گوش دراز،خانم کلنل،شیپور

خانواده دکتر عینکی:دکتر عینکی،سرمایی،عدسی،ذره بین

خانواده خوش خواب:خوش خواب،آشفته خانم،شیفته،شفته

 

اینم از مربیان مدرسه

آقا معلم،فرموش،بابا موش،موش موشک،مدیر عینکی

دیگر شخصیت ها

کورالموش،اسمشو نبر،خدنگ،ملنگ،پیشو،تاج بانو

 

سایر بچه های مدرسه

نخودچی،نوچه،برفک،گلابی

موضوع:همه ی بچه موش های سابق بزرگ شده اند و هرکدام صاحب بچه شده اند.در واقع قهرمان های داستان بچه های آن ها هستند.روزی مشکی،صورتی و کپلک به بیرون شهر می روند و در رود خانه یک سبد گربه پیدا می کنند وچون نمی توانند او را به شهر ببرند دست یک موش کور به امانت می گذارند ولی بعد متوجه چند گربه به نام های خدنگ و ملنگ می شوند که قصد نابودی ان بچه گربه را دارند.مشکی برای محافظت از او آن را به انبار رستوران کپل و بعد او را در آزمایشگاه مدرسه می برد و کپلک نمی توانست جلوی دهان خود را بگید و به همه ی بچه های کلاس غیر از شیپور و نوچه قضیه ی گربه را می گوید و این شد دردسر برای مشکی و صورتی ولی یک روز شیپور وارد آزمایشگاه می شود و گربه را می بیند و به سر عت به پدر خود(کلنل گوش دراز)خبر می دهد.بچه ها به خاطر گربه شب از شهر به کمک کورالموش خارج می شوند غافل از این که شیپور و دوستش نوچه به دنبال آن ها هستند.نزدیک صبح آن ها متوجه اسمشو نبر می شوند و آرام می ایستند ولی همان موقع شیپور می آید و با صدای بلندش همان طور که از اسمش معلوم است شروع به حرف زدن می کند و گربه متوجه آن ها می شود و با دست محکم به زمین می زند و شیپور را می گیرد و از او به عنوان گروگان برای به دست آوردن پیشو استفاده می کند.بچه ها در این موقع سعی به شکست دادن او می کنند و چهار قلو ها با دم های درازشون شیپور را نجات می دهند و شروع به زدن بمب های خارش آور به گربه می کنند و پیروز می شوند.در آخر پیشو به پیش مادر خود برمی گردد و عروسی بزرگی در شهر برگزار می شود و کورالموش با تاج بانو(خدمتکار کپل)ازدواج می کند.

و در آخر دو عکس همگانی

 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.